-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گمان مبر که ز یادِ تو غافلم ای دوست که نیست یادِ کسی جز تو در دلم ای دوست
2 به جانِ تو که اگر بگسلد ز تن جانم که من ز مهرِ تو پیوند نگسلم ای دوست
3 کسی دگر به دل و دیده در نمی آید که ایستاده تویی در مقابلم ای دوست
4 وصال داشتم امیّد چون نگه کردم خیال بود ز وصلِ تو حاصلم ای دوست
5 به آبِ مهرِ تو بوده ست خاکِ عشق مگر کسی که کرد به قدرت عجین گلم ای دوست
6 محبّتِ تو وجودم فرو گرفت چنان که خون نماند دگر در مفاصلم ای دوست
7 به اختیار نزاری نبود عزمِ سفر قضا ز کویِ تو برداشت منزلم ای دوست