جامی

جامی

جامی
جامی

به خود گمان من آن بود در بدایت عشق از جامی غزل 209

غزل 209 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

به خود گمان من آن بود در بدایت عشق

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 به خود گمان من آن بود در بدایت عشق که کوس ملک زنم زود در ولایت عشق

2 دریغ و درد که هم در میان فرو رفتم ندیده بارقه لطفی از نهایت عشق

3 ز کارخانه عشقم جز این نصیبی نیست که بر زبان گذرد گه گهم حکایت عشق

4 حقوق عشق رعایت چنانچه می باید نیافت زین بود از عاشقان شکایت عشق

5 پی نزول هر آیت شنیده ام سببی برون بود ز سببها نزول آیت عشق

6 ز جور دهر پناهی گرفته هر بیدل پناه من چه بود سایه عنایت عشق

7 چه سود سعی تو جامی به آن بود که نهی زمام مصلحت اندر کف کفایت عشق

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به خود گمان من آن بود در بدایت عشق

شاعر شعر به خود گمان من آن بود در بدایت عشق چه کسی است ؟

شاعر شعر به خود گمان من آن بود در بدایت عشق جامی می باشد.

شعر به خود گمان من آن بود در بدایت عشق در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر به خود گمان من آن بود در بدایت عشق چیست ؟

قالب شعر به خود گمان من آن بود در بدایت عشق غزل است

مضمون اصلی شعر به خود گمان من آن بود در بدایت عشق چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر