فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

از بس که در خیال مکیدم از فروغی بسطامی غزل 430

غزل 430 ام از 549 غزلیات

از بس که در خیال مکیدم لبان او

1 از بس که در خیال مکیدم لبان او یاقوت فام شد لب گوهرفشان او

2 نقد وجود من همه مصروف هیچ شد یعنی نداد کام دلم را دهان او

3 پیرانه‌سر بلاکش ابروی او شدم با قامت خمیده کشیدم کمان او

4 قاتل چگونه منکر خونم شود به حشر زخمی نخورده‌ام که نماند نشان او

5 دستی که از رکاب سمندش بریده شد ترسم خدا نکرده نگیرد عنان او

6 چندان که در پیش به درستی دویده‌ام الا دل شکسته ندیدم مکان او

7 بی پرده در حضور من امشب نشسته است گر صد هزار بار کنند امتحان او

8 سودا نگر که بر سر بازار عاشقی خواهم زیان خویش و نخواهم زیان او

9 در عهد شه کلام فروغی بها گرفت یارب که در زمانه بماند زمان او

10 ظل الله ناصردین شه که آمده‌ست چندین هزار آیت رحمت نشان او

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از بس که در خیال مکیدم لبان او

شاعر شعر از بس که در خیال مکیدم لبان او چه کسی است ؟

شاعر شعر از بس که در خیال مکیدم لبان او فروغی بسطامی می باشد.

شعر از بس که در خیال مکیدم لبان او در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر از بس که در خیال مکیدم لبان او چیست ؟

قالب شعر از بس که در خیال مکیدم لبان او غزل است

مضمون اصلی شعر از بس که در خیال مکیدم لبان او چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر