- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از آن زباده شوق تو هوش جان دزدم که لذت غمت از کام او نهان دزدم
2 تو گرم رانی و سوزم که چون رسی بر من چگونه شیوه گرمی از آن عنان دزدم
3 خوش آن وصال که هر دم حلاوت نگهت دل از نگاه وز دل جان و من زجان دزدم
4 بجور تا کنم او را دلیر میخواهم که فاش گویم و پنهان اثر از آن دزدم
5 بجرم عشق توفردا بدوزخ ار افتم تمام آتش دوزخ در استخوان دزدم
6 خوش آنکه یار بمن بدگمان شود عرفی که لذت ستم از زخم امتحان دزدم