حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

دلم هنوز به پیرانه از حکیم نزاری قهستانی غزل 218

غزل 218 ام از 1607 غزلیات

دلم هنوز به پیرانه سر گرفتارست

1 دلم هنوز به پیرانه سر گرفتارست هنوز در سرم آشوب عشق بسیارست

2 میی ست در سرم از جام روزگار الست که حاجتم نه به خم خانه نه به خمّارست

3 دلم گریخته در تار تار زلف کسی ست که رشک نافه ی مشک غزال تاتارست

4 دلی که جنبشی از عشق نیست در جانش اگرچه کار جهان با وی است بیکارست

5 چه پادشا، چه گدا هرکه را حیاتی هست شدن مسخّر فرمان عشق ناچارست

6 حیات مرده دل از اتّصال زنده دلی ست که هرکه او بکسی زنده نیست مردارست

7 کمال عشق برون رفتن از وجود خود است نکو ز من بشنو سرّ یار با یارست

8 تو چیستی همه او ، غیر او چه هیچ دگر حکایت است نه حقّا که محض اسرارست

9 ز هیچ هیچ نیاید بلی بلی همه اوست به خویش رفتن اقرار نیست انکارست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دلم هنوز به پیرانه سر گرفتارست

شاعر شعر دلم هنوز به پیرانه سر گرفتارست چه کسی است ؟

شاعر شعر دلم هنوز به پیرانه سر گرفتارست حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر دلم هنوز به پیرانه سر گرفتارست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر دلم هنوز به پیرانه سر گرفتارست چیست ؟

قالب شعر دلم هنوز به پیرانه سر گرفتارست غزل است

مضمون اصلی شعر دلم هنوز به پیرانه سر گرفتارست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر