بر در دیر مغان هرروز از امیرعلیشیر نوایی غزل 245

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

بر در دیر مغان هرروز خدمت می‌کنم

1 بر در دیر مغان هرروز خدمت می‌کنم صد تفاخر زین شرف بر اهل دولت می‌کنم

2 پیر دیرم گر به هر عمری دهد یک جام می سال‌ها از مستی آن باده عشرت می‌کنم

3 تا ندانندم که از عشق که مجنونم چنین هر پریوش را به مهر خویش تهمت می‌کنم

4 خو گرم با جور منما لطف بی‌حد زانکه من می‌فتم در رنج اگر این طور عادت می‌کنم

5 گرچه در دیرم گدا لیکن به یک پیمانه می با صد افریدون و جم اظهار حشمت می‌کنم

6 وه چه عشق مفرط است این زانکه در هر چند روز در دگر نوع جنون در شهر شهرت می‌کنم

7 گر مسلمانان بسوزندم جزا نبود هنوز من که بهری کافری تغییر ملت می‌کنم

8 اینکه گه مغرور زهدم گاه پیر میکده از تلون‌های حال خویش حیرت می‌کنم

9 خلوت زاهد پی مقصود باشد فانیا لیک چون من یافتم مقصود خلوت می‌کنم

عکس نوشته
کامنت
comment