1 دل خود ز شوق زیان می فروشم ندارم متاعی، دکان می فروشم
2 نه همچون چمن گلفروش بهارم چراغم که گل در خزان می فروشم
3 چنان پیش من رنگ کاهی عزیز است که گویی مگر زعفران می فروشم
4 مرا هرکسی کی تواند خریدن سری دارم، اما گران می فروشم
5 سلیم از عصا و قد خم گرفته به اطفال، تیر و کمان می فروشم