1 نادانی تو بر دوگونه بینم ای آنکه تو نادان خاندانی
2 نادان تری از هر که هست نادان و آنگاه ندانی که می ندانی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چو کهربا شد برگ و چو لعل گشت عصیر گره گره چو زره شد ز باد روی غدیر
2 مشعبدی کند اکنون خزان همی به درست که وصف حال جهان را همی کند تغییر
1 خمار داد سرم را به چشم نیم خمار ز من ببرد به زلفین بی قرار قرار
2 اگر به می لب و رخسار او نسب دارد چرا که در دل من جای ساخته است خمار
1 سبزه ها چون نقش دیبا دلبر و زیبا شدند ابر دیباباف شد تا سبزه ها دیبا شدند
2 قطره باران به اشک دلبران ماننده شد راغها چون روی دلداران از آن زیبا شدند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **