محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

چراغ خود دگر در بزم او بی‌نور از محتشم کاشانی غزل 40

غزل 40 ام از 972 غزلیات از رسالهٔ جلالیه

چراغ خود دگر در بزم او بی‌نور می‌بینم

1 چراغ خود دگر در بزم او بی‌نور می‌بینم بهشتی دارم اما دوزخی از دور می‌بینم

2 به خشم است آن مه از غیر و نشان تیر خوفم من که در دستش کمان خشم را پرزور می‌بینم

3 نگه ناکردنش در غیر خرسندم چسان سازد که من میل نگه زان نرگس مخمور می‌بینم

4 به ساحل گر روم بهتر که دریای وصالش را ز طوفانی که دارد در قفا پرشور می‌بینم

5 هنوز از آفتاب وصل گرمم لیک روز خود به چشم دور بین مثل شب دیجور می‌بینم

6 برای غیر گوری کنده بودم در زمین غم کنون تابوت خود را بر لب آن گور می‌بینم

7 چسان پیوند برد محتشم در نزع جسم از جان ز دست او کنون خود را به آن دستور می‌بینم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چراغ خود دگر در بزم او بی‌نور می‌بینم

شاعر شعر چراغ خود دگر در بزم او بی‌نور می‌بینم چه کسی است ؟

شاعر شعر چراغ خود دگر در بزم او بی‌نور می‌بینم محتشم کاشانی می باشد.

شعر چراغ خود دگر در بزم او بی‌نور می‌بینم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر چراغ خود دگر در بزم او بی‌نور می‌بینم چیست ؟

قالب شعر چراغ خود دگر در بزم او بی‌نور می‌بینم غزل است

مضمون اصلی شعر چراغ خود دگر در بزم او بی‌نور می‌بینم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی