فتنه‌ها آشکار از ملک‌الشعرا بهار قصیده 169

1 فتنه‌ها آشکار می‌بینم دست‌ها توی کار می‌بینم

2 حقه‌بازان و ماجراجویان بر خر خود سوار می‌بینم

3 بهر تسخیر خشک مغزی چند نطق‌ها آبدار می‌بینم

4 جای احرار در تک زندان یا به بالای دار می‌بینم

5 ز انتخابات سوء‌، مجلس را پر ز عیب و عوار می‌بینم

6 وکلا را به مثل دور ششم گیج و بی‌اختیار می‌بینم

7 آلت دست ارتجاع و فاشیست جملگی را قطار می‌بینم

8 بعد تصویب اعتبار رنود کار بی‌اعتبار می‌بینم

9 چند لوطی زکهنه جاسوسان روز و شب گرم کار می‌بینم

10 پیش‌بینی که عاقلان کردند بعد ازین آشکار می‌بینم

11 سفها را به کارهای بزرگ داخل و برقرار می‌بینم

12 در گلستان به جای کبک و تذور قنفذ و سوسمار می‌بینم

13 آن که را داده جان به راه وطن بی‌سرانجام و خوار می‌بینم

14 وانکه را برد و خورد و خوش خوابید شاد و ایران مدار می‌بینم

15 ملتی را که شد فرامشکار عاقبت اشکبار می‌بینم

16 ز انتخاباتشان مسلم گشت آنچه این جان نثار می‌بینم

17 چاپلوسان و چاکران قدیم روی مجلس هوار می‌بینم

18 خیل بی‌عرضگان جاهل را داخل کار و بار می‌بینم

19 ظاهرا شه‌پرست و در باطن با عدو دستیار می‌بینم

20 لیک روز بلیه و سختی همه را در فرار می‌بینم

21 امتحان را دوبار خوردن زهر جرم بی‌اغتفار می‌بینم

22 و آدمی را که ترک تجربه کرد بی‌تعارف حمار می‌بینم

23 وانکه ننهاد فرق دشمن و دوست چاره‌اش انتحار می‌بینم