- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گه مهر گویم گه مهت گه زهره گاهی مشتری اما چو نیکو بنگرم تو از همه بالاتری
2 هر عضوت از عضو دگر باشد بسی زیبندهتر نبود باین خوبی بشر حوری ندانم یا پری
3 ای رشک زیبامنظران برقع ز رخ کن بر کران گردند تا صورتگران شرمنده از صورتگری
4 از دادخواهان بشنوی هر سو فغان هر جاروی دربر قبای خسروی بر سر کلاه سروری
5 ای گوهر سنگین بها عالم خریدارت چو ما اما کسی داند کجا قدر گهر چون گوهری
6 ای برده دلها سربسر حال دلم یکره نگر تا چند باشی بیخبر از راه و رسم دلبری
7 مژگان خونریزت عیان مردم کشست اما نهان چشمت بود با مردمان در عین مردمپروری
8 مشتاق همچون نقش پا در رهگذارت کرد جا اما تو از راه وفا هرگز به سویش نگذری