- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل آری ز دست دیده خراب است کار دل
2 هر نخل آرزو که نشاندم ز قد تو در باغ جان نداد بری غیر بار دل
3 ترکی ست چشم مست تو کز ابرو و مژه تیر و کمان کشیده به قصد شکار دل
4 دل سوخت ز آتش غم و پیکان به سینه ماند هم یادگار تیر تو هم یادگار دل
5 دل دادمت که گر بودش بی قراریی از جور روزگار شوی غمگسار دل
6 تو غمگسار ناشده بردی قرار ازو با تو چنین نبود ز اول قرار دل
7 جامی به پرده دل خود ساخت جای تو یعنی درون پرده تویی رازدار دل