جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

دیدم که آن نگار چو بر از جهان ملک خاتون غزل 298

غزل 298 ام از 1809 غزلیات

دیدم که آن نگار چو بر من وفاش نیست

1 دیدم که آن نگار چو بر من وفاش نیست بر حال زار خسته دلان جز جفاش نیست

2 دردم به جان رسید ز هجران آن صنم یک دم نظر به سوی من مبتلاش نیست

3 من شرح اشتیاق نیارم به صد زبان گفتن که حسن روی تو را منتهاش نیست

4 بیگانه خوی دلبر ما دل ز ما ببرد قطعاً ترحمی به دل آشناش نیست

5 خون می خورم به هجر تو و جور می کشم رنجور عشق را بجز این انتعاش نیست

6 روزم قرار دیدن و شب نیست خواب چشم ما را به درد هجر تو به زین معاش نیست

7 مهجور شد دو دیده بختم ز روی دوست دانم که غیر خاک درت توتیاش نیست

8 ای دل تو روز وصل غنیمت شمر مراد هرگز نبود وصل که هجر از قفاش نیست

9 کُشتی به درد هجر جهانی به انتظار مشکل که کُشته ی غم تو خون بهاش نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دیدم که آن نگار چو بر من وفاش نیست

شاعر شعر دیدم که آن نگار چو بر من وفاش نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر دیدم که آن نگار چو بر من وفاش نیست جهان ملک خاتون می باشد.

شعر دیدم که آن نگار چو بر من وفاش نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر دیدم که آن نگار چو بر من وفاش نیست چیست ؟

قالب شعر دیدم که آن نگار چو بر من وفاش نیست غزل است

مضمون اصلی شعر دیدم که آن نگار چو بر من وفاش نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر