-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفتم آنچه در چاه زنخدان تو دیدم گفتم
2 کفر را باعث جمعیت ایمان در خواب چون خم زلف پریشان تو دیدم گفتم
3 با صبا عزم سفر تا سر کویش دارم هر که از خانه به دوشان تو دیدم گفتم
4 نیست لایق که نشینی تو به چشم همه خلق آنچه در مرتبه [و] شأن تو دیدم گفتم
5 نسبتی نیست شکر را به لب شیرینش [طوطیی] در شکرستان تو دیدم گفتم
6 از کمند تو رها یافته در عالم نیست آسمان را ز اسیران تو دیدم گفتم
7 دل خون بستهٔ من نیشتری می خواهد از دل خویش به مژگان تو دیدم گفتم
8 در کتاب دل صدپاره سعیدا امروز غزل لایق دیوان تو دیدم گفتم