1 سیلاب ز جوی دیده راندم شب دوش خاک همه شهر برفشاندم شب دوش
2 ای دوست ندانم که دعاهای که بود کاندر غم تو زنده بماندم شب دوش
1 کجاست در همه ملک جهان سلیمانی که مهر دل نسپارد به دست شیطانی
2 به امر نافذ چون باد را دهد فرمان چرا نه دیو هوی راکند به زندانی
1 به جان بریم ترا سجده تا به سر چه رسد نثار پای تو سرهاست تا به زرچه رسد
2 ترا ز نور جلالت نمی توانم دید به چشم جان به سرت تا به چشم سر چه رسد