صبحدم در باغ دیدم عندلیبی از مشتاق اصفهانی غزل 208

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

صبحدم در باغ دیدم عندلیبی از ملال

1 صبحدم در باغ دیدم عندلیبی از ملال سرکشیده در فراز گلبنی بر زیر بال

2 گاه می‌شد از فغان خاموش و گاهی می‌کشید از ته دل ناله زاری ازو کردم سوال

3 کز گلت باشد چو ساز و برگ وصل آماده چیست دم‌به‌دم این ناله گفت آن عندلیب عجز نال

4 گرچه در وصلم گریزم از فغان نبود که هست بیم هجران ناله‌فرمای من آشفته‌حال

5 ز آن بود هر لحظه در آغوش گلبن ناله‌ام ای خوش آن فرقت گزین عاشق که در کنج ملال

6 کرده خو با هجر و نبود وصل را جویا که هست این همه بیم فراق آن جمله امید وصال

7 تا کیم مشتاق گویی ایکه چون دل مدتی‌ست کرده‌ای جا در بر دلدار خود بی‌جا منال

8 چون ننالم در وصال او که ترسم ناگهان آرد این کوکب ز دور آسمان رو در زوال

عکس نوشته
کامنت
comment