- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشستم تا مگر ماهی برآید نگاری نازنین از در درآید
2 دلم چون برده ای از در درآیم که جانت را وصالت درخور آید
3 مکن زین بیش بر ما جور و خواری که دور حسن تو هم با سرآید
4 چو خوشه سرکشیدن نیست راهی که دانه گر بیفتد واسر آید
5 برو در صبر کوش ای دل یقین دان که سرو ناز ما از در درآید
6 کنم جان و جهان ایثار پایش اگر مهمان ما آن دلبر آید
7 اگر جور و جفایش این چنین است جهان از دلبر و از دل برآید