به گوش هم‌نفسان آتشین سرودم از رهی معیری غزل 9

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

به گوش هم‌نفسان آتشین سرودم من

1 به گوش هم‌نفسان آتشین سرودم من فغان مرغ شبم یا نوای عودم من؟

2 مرا ز چشم قبول آسمان نمی‌افکند اگر چو اشک ز روشندلان نبودم من

3 مخور فریب محبت که دوستداران را به روزگار سیه‌بختی آزمودم من

4 به باغبانی بی‌حاصلم بخند ای برق که لاله کاشتم و خار و خس درودم من

5 نبود گوهر یک‌دانه‌ای در این دریا وگرنه چون صدف آغوش می‌گشودم من

6 به آبروی قناعت قسم که روی نیاز به خاکپای فرومایگان نسودم من

7 اگرچه رنگ شفق یافت دامنم از اشک همان ستاره خندان لبم که بودم من

8 گیاه دشت جنون خرم از من است رهی که از سرشک روان رشک زنده‌رودم من

9 به یاد فیضی و گلبانگ عاشقانه اوست اگر ترانه مستانه‌ای سرودم من

عکس نوشته
کامنت
comment