- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شاه رستم را درودی میفرستم با سلام زانکه کس رامثل او فرزند فرزندی نبود
2 میر رستم، شه محمد، شاه روحانی صفت رفت ازین ویرانه و تن برد تا دار خلود
3 دید جنت با هزاران فر و زیب آراسته میل ازین عالم برید و اندر آن عالم فزود
4 یا الهی، جان پاکش را بجنت شاد دار یا غیاث المستغیثین، در خلود و در شهود
5 روی پنهان کرد و پنهان شد ز ما آن نور چشم سال اندر هشتصد و سی و سه بد کین رو نمود
6 با وجود جاه و حرمت علم می جست ازاله آشنای یار گشت و نور عرفانش ربود
7 هرکجا ذکر تو میگویند در افواه خلق قاسم خسته روان میراند از دیده دو رود