- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتم ز دعای من شبخیز حذر کن گفتا برو اظهار ورع جای دگر کن
2 گفتم که قدم در ره عشق تو نهم گفت بگذار ولیکن قدم خویش ز سر کن
3 گفتم نظری بر رخ زیبای تو خواهم گفتا برو از هر دو جهان قطع نظر کن
4 گفتم که دلم، گفت سراغ ره ما گیر گفتم که سرم، گفت به فتراک نظر کن
5 گفتم چکنم ره به سر کوی تو یابم گفتا که برو خانه خود زیر و زبر کن
6 گفتم که ز غم ناله کنم گفت بپرهیز گفتم ز ستم شکوه کنم گفت حذر کن
7 گفتم که «صفایی» هوس وصل تو دارد گفتا ز سر خود هوس خام به در کن