1 با گل گفتم قدر عزیزان داری چون خار چرا زیر قدمها داری
2 گل گفت مرا به رنگ و بو پنداری است من خوار زپندار خودم پنداری
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 قومی هستند کز کله موزه کنند قومی همه عمر در سر روزه کنند
2 قومی دگرند ازین همه نادرتر هر شب به فلک روند و دریوزه کنند
1 آیین قلندر ار نظر کوتاهی است ترتیب ادب علامت آگاهی است
2 چون سِر به زبان شرع می شاید گفت گفتن به زبان دیگری گمراهی است
1 ای دوست میان من و تو گرنه دُوی است پس این که گهی نالد و گه نازد کیست
2 ما را همه عمر در طلب باید بود گر من توم و تو من، طلب کاری چیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به