1 با دل سخن خویش بگفتم به نهفت کاین چشم من از عشق فلان دوش نخفت
2 من بودم و دل پس این سخن فاش که کرد با دل سخن خویش نمی یارم گفت
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 شکری نیئی شکر کو چو تو خوش دهان ندارد قمری نئی قمر کو شکرین زبان ندارد
2 به خوشی و دلستانی به دو هفته ماه مانی نه که ماه آسمانی لب درفشان ندارد
1 بهشتی شد دگر عالم چو روی حور عین خرم شده ست از باد عیسی دم چمن زائیده چون مریم
2 ز نوروز مبارک پی هزیمت شد سپاه دی خوشا آواز نای ونی به زیر گلبن و طارم
1 خیال روی تو یکباره برد خواب مرا درنگ وصل تو افکند در شتاب مرا
2 متاب روی ز من دلبرا و زلف متاب که تاب زلف تو در تب فکند تاب مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **