گفتم ای سیم ذقن گفت کرا از کمال خجندی غزل 1056

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی

1 گفتم ای سیم ذقن گفت کرا می گوئی گفتم ای عهد شکن گفت چها می گوئی

2 گفتم ای آنکه نداری سر یک موی وفا گفت معلوم شد اکنون که مرا می گویی

3 گفتم ای جان ز دل سخت نو فریاد مرا گفت با ما سخن سخت چرا می گویی

4 گفتم آن زلف پریشان تو با مشک خطاست تا چند پریشان و خطا می گویی

5 گفتم از باد نسیم تو شنیدن چه خوشست گفت تا کی سخن از باد هوا می گویی

6 گفتم از دست دل خود به ملاکم راضی گفت این خود ز زبان و دل ما می گویی

7 گفتمش کی رسد از بخت پیامی به کمال گفت آن روز که از ماش سلامی گویی

عکس نوشته
کامنت
comment