1 گفتم چشمم ز بس کزو خون آید از لاله برنگ و سرخی افزون آید
2 گفت آنهمه خون نبد که بیرون آمد ؟ کز رنگ رخم اشک تو گلگون آید
1 ای بر سر خوبان جهان بر سرهنگ پیش دهنت ذرّه نماید خرچنگ
1 بر آتش هجر عمری ار بنشینم خاک در تو همی بدل بگزینم
2 از باد همه نسیم زلفت بویم در آب همه خیال رویت بینم
1 بهیچ در نروی تا در آن نیابی سود بهیچکس نروی تا در آن نبینی رنگ