- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت
2 گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت
3 هر جا که یکی قامت موزون نگرد دل چون سایه به پایش فکند رحل اقامت
4 در خلد اگر پهلوی طوبیم نشانند دل میکشدم باز به آن جلوهٔ قامت
5 عمرم همه در هجر تو بگذشت که روزی در بر کنم از وصل تو تشریف کرامت
6 دامن ز کفم میکشی و میروی امروز دست من و دامان تو فردای قیامت
7 امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگ بر خاک شهیدان تو خار است علامت
8 ناصح که رخش دیده کف خویش بریده است هاتف به چه رو میکندم باز ملامت