1 دوش گفتم به دست غیب وکیل کای مثل در بلند فیبادی
2 در کمیسیون خارجه بنویس نام این بنده را بهاستادی
3 داد پاسخ: سفید خواهم داد که چنین است شرط آزادی
4 گفتمش مایهٔ تعجب نیست تو همیشه سفید میدادی
1 به هوس بردم سی روز مه روزه بسر که یکی بوسه زنم بر لب آن ترک پسر
2 خواهم اول ز دو نوشین لب او بوسهٔ عید زان سپس خواهم ازو بوسهٔ سی روزدگر
1 دو چیز افزونی دهد، بر مردم افزونطلب سرمایهٔ عقل و خرد، پیرایهٔ علم و ادب
2 علم است دیهیم علا، عقل است کنج اعتلا العلم تاج للفتی، والعقل طوق من ذهب
1 به هوش باشکه ایران تو را پیام دهد ترا پیام به صد عز و احترام دهد
2 ترا چه گوید: گوید که خیر بینی اگر به کار بندی پندی که باب و مام دهد