گفتم ایدوست شدم از ابن یمین فریومدی غزل 271

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

گفتم ایدوست شدم عاشق آن روی چو ماه

1 گفتم ایدوست شدم عاشق آن روی چو ماه گفت لاحول و لا قوه الا بالله

2 بار دیگر سخن عشق چه آغاز کنی بس که افتاد حدیث من و تو در افواه

3 دلم از عشق تو دیوانه و شیداست از آنک بند کردیش بزنجیر سر زلف سیاه

4 گر کنم دعوی عشقت صنما هست مرا بر دلم چشم گهر بار برینحال گواه

5 آفتاب رخ زیبات مبنیاد زوال که دل از سایه او ذره صفت ساخت پناه

6 تا دلم ز آن رخ گلگون غم چون کوه کشید رنگ رخسار و تن زرد و نزارست چو کاه

7 در رخ آینه سیمای تو ایصورت جان هست پیدا چو بسوی تو کند دیده نگاه

8 بجفا ابن یمین را ز در خویش مران که گدا را ز در خویش نمیراند شاه

عکس نوشته
کامنت
comment