1 گفتم:بهزار دل ترا دارم دوست در خنده شد از ناز که:این شیوه نکوست
2 گفتم:صنما،راه وصال از که بکیست؟ فرمود که: ای دوست، هم از دوست بدوست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 رنگ رز رنگ خمی کرد و نیامد خم راست گنه رنگ رزست این و تو گویی: خم راست
2 رنگ رز کافر اماره آواره بود قول و فعلش همه در راه خدا روی و ریاست
1 چند ازین افسانهای خاک و آب؟ در طلب داری، رخ از دریا متاب
2 چند گردی کوه و صحرا از هوس؟ پیش «هو» آ «انه حسن المآب »
1 سخنی می رود بوجه صواب همه قشرند و دوست لب لباب
2 دوست در پرده می نماید روی دل ما چاک می زند جلباب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به