-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اینکه گفتم حال فرزند نکوست کش به اصل خویش پیوند نکوست
2 آن که باشد بد سگال و بد سرشت در سرشت او هزاران خوی زشت
3 به بود کز سلک دوران داریش پیش گیری شیوه بیزاریش
4 نوح را فرزند چون نااهل بود فطرت او بر غرور و جهل بود
5 داغ بر وی لیس من اهلک کشید روی بیرون رفتن از طوفان ندید
6 چون نباشد حال هر فرزند نیک از خدا می کن طلب فرزند لیک
7 آنچنان فرزند کآخر در دعا مرگ او جستن نباید از خدا