جامی

جامی

جامی
جامی

گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از از جامی غزل 101

غزل 101 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست

1 گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست گفت تا کی گوییم در روی چندین سخت و سست

2 گفتمش در عاشقی ما رند و بی باکیم و مست گفت در عاشق کشی ما نیز چالاکیم و چست

3 گفتمش در خاک محنت دانه می پاشم ز اشک گفت ازین تخم و زمین جز سبزه حسرت نرست

4 گفتمش عمری ست می جویم ز لعلت کام دل گفت عاشق نیست آن کز دوست کام خویش جست

5 گفتمش گل را به باغ این سرخرویی از کجاست گفت کز خون دل غنچه ز رشکم چهره شست

6 گفتمش سررشته ای خواهم به کف سویت گشاد گفت این سررشته گر اهل دلی در دست توست

7 گفتم از سنگ جفایت خاطر جامی شکست گفت چون بر شیشه آید سنگ کی ماند درست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست

شاعر شعر گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست چه کسی است ؟

شاعر شعر گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست جامی می باشد.

شعر گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست چیست ؟

قالب شعر گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست غزل است

مضمون اصلی شعر گفتمش ای سخت دل عهد تو سست است از نخست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.