1 در طوس دوش گفتم خرم نیم چرا یاریم گفت ساده دلا خرمی و طوس؟
2 گفتم کز آدمی اثر اینجا نیافتم گفتا تو نیز گاو شدی آدمی و طوس؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 شب وداع چو برداشتن طریق صواب به عزم بندگی صاحب سپهر جناب
2 از آفتاب سپهرم نبود خالی چشم وز آفتاب زمینم بماند دیده پر آب
1 شکری نیئی شکر کو چو تو خوش دهان ندارد قمری نئی قمر کو شکرین زبان ندارد
2 به خوشی و دلستانی به دو هفته ماه مانی نه که ماه آسمانی لب درفشان ندارد
1 خسروا داشت سخایی تو مرا پار چنانک کآن نیارست زدن لاف ز هستی من
2 آسمان با همه تعظیم و بلندی کوراست می زد از روی تواضع دم پستی با من
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **