جامی

جامی

جامی
جامی

گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم از جامی غزل 910

غزل 910 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم نیی

1 گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم نیی گفت دم درکش که تو شایسته این دم نیی

2 گفتم از دامت رهایی یابد آخر مرغ دل گفت گویا واقف این جعد خم در خم نیی

3 چند نالم گفتم از دست تو در عالم چو نی گفت رو می نال پندارم تو در عالم نیی

4 گفتمش می بارد از ابر غمت باران درد گفت چون سبزه ازان باران چرا خرم نیی

5 گفتمش دل چاک شد پیکان مدار از وی دریغ گفت با زخمی چنان درخورد این مرهم نیی

6 گفتم ار شادم نسازی باری از غم کم مکن گفت اگر انصاف باشد لایق غم هم نیی

7 گفتم آن راز دهان با محرمان نه در میان گفت رو جامی که تو این راز را محرم نیی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم نیی

شاعر شعر گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم نیی چه کسی است ؟

شاعر شعر گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم نیی جامی می باشد.

شعر گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم نیی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم نیی چیست ؟

قالب شعر گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم نیی غزل است

مضمون اصلی شعر گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم نیی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.