1 گفتم چو تو را عاشق شیدا باشم شاید که من دل شده تنها باشم
2 گفتا چو مرا میان جان جا کردی آنجا که تو باشی نه من آنجا باشم
1 فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت شکیب از آن لب شیرین غرامت است غرامت
2 به خدمت تو رسیدن صباح روی تو دیدن سعادت است سعادت سلامت است سلامت
1 حسنی که هست روی تو را بینهایت است خوب است گل ولی نمک اینجا به غایت است
2 افسانههای خسرو و شیرین ز حد گذشت ما و حدیث روی تو کانها حکایت است
1 چشم مستش دوش میدیدم به خواب کرده بود از ناز آغاز عتاب
2 گفت کای مشتاق خوابت میبرد هل یکون النوم بعدی مستطاب