- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خویش را با یاد جانان می دهم هر نفس بر یاد او جان می دهم
2 می کنم ساغر تهی از شرب و باز پر زخون دیده تاوان می دهم
3 گر چه از وصلش ندارم بهره ای حالیا انصاف هجران می دهم
4 ور چه زلفش بر ضلالت می رود من بدو اقرار ایمان می دهم
5 تا مگر یابم ز دل یک دم خلاص شربت بی هوشیش زان می دهم
6 دیده و دل دشمن جان من اند جان به درد از دست ایشان می دهم
7 از برای جمع راتر تحفه ای هر دم از طبع پریشان می دهم
8 می کشم مسکین نزاری را به فکر تشنگان را آب حیوان می دهم