به من ز یاد رخ اوست گلستان از سلیم تهرانی غزل 345

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

به من ز یاد رخ اوست گلستان محتاج

1 به من ز یاد رخ اوست گلستان محتاج چو گل فروش نیم من به باغبان محتاج

2 گر آبرو بفروشی به دشمنان، صد بار نکوتر است که باشی به دوستان محتاج

3 به یکدگر همه ی کاینات را کار است کمان به تیر بود، تیر بر کمان محتاج

4 گمان سودی اگر هست در تهیدستی ست ببین چه می طلبد بر در دکان محتاج

5 به قصد اختر خود گر کشم سلیم آهی به یک ستاره شود هفت آسمان محتاج

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر