شد از یاد گل رویی دلم حسرت از جویای تبریزی غزل 142

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

شد از یاد گل رویی دلم حسرت نصیب امشب

1 شد از یاد گل رویی دلم حسرت نصیب امشب بود پرواز رنگ می به بال عندلیب امشب

2 تب گرم محبت دارم و از جستن نبضم رگ برق است هر انگشت در دست طبیب امشب

3 شود هر غنچه را در بر قبا پیراهن طاقت چو بخرامد به باغ آن سرو قد جامه زیب امشب

4 چسان فردا نگهدارم عنان اضطرابش را به امید وفایی گر دهم دل را فریب امشب

5 ز دل عزم طواف دیده دارد اشک می ترسم که ماند در ره از حیرانیم جویا غریب امشب

عکس نوشته
کامنت
comment