دوش رسیدم به گوش از لب جانان از کمال خجندی غزل 58

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

دوش رسیدم به گوش از لب جانان خطاب

1 دوش رسیدم به گوش از لب جانان خطاب ای دل اگر عاشقی دیده پوشان ز خواب

2 پیش خیالت که هیچ دور مباد از نظر خواب چه باشد که نیست چشم جهان بین به خواب

3 بسکه لطیف است آن عارض نازک به رو چونکه نظر می کنی می چکد از دیده آب

4 تا به صدارت نشست عشق تو در سینه ام شد هوس آباد دل از ستم او خراب

5 را در حق ما ای رقیب هرچه تو خواهی بگوی نیست به همچون نونی به ز خموشی جواب

6 بی تو نباشد ثبات هستی ما را بلی ره نگردد بدید تا نبود آفتاب

7 حاصل تقوی و زهد در سر رندی کمال کردی و سر بر نکرد همچو حباب از سراب

عکس نوشته
کامنت
comment