- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من ترک زهد کرده و رندی گزیدهام خاشاک راه داده و گوهر خریدهام
2 تا کردهام ز منزل هستی سفر گزین نارفته نیمگام به مقصد رسیدهام
3 نقش جمال دوست که خورشید عکس اوست هر صبحدم در آینه جام دیدهام
4 امشب به یاد لعل لب او علیالدوام تا روز باده خوردهام و نقل چیدهام
5 می نوش و تکیه بر کرم عام کن که من دوش این سخن ز هاتف غیبی شنیدهام
6 گر ز آنکه باره چاشنی وصل میدهد باری به من که شربت هجران چشیدهام
7 از بیم زاهدان که نگیرند بر کمال پوشیده خرقه بر می و دم درکشیدهام