-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهر دعا از درت چون به درون آمدم قوت نطقم نماند لال برون آمدم
2 عشق چو بازم به ناز سوی تو خواند از برون در ز درون بسته بود من به فسون آمدم
3 من که زدم از ازل لاف شکیب ابد از سر کویت ببین رفتم و چون آمدم
4 زخم امانت بس است مرهم لطفی فرست داغ مرا کز ازل جسته درون آمدم
5 شد در و دیوار او از تن من لاله فام بس که ز داغ غرقه به خون آمدم
6 نقد نیازم نزد بر محک امتحان در نظر درک او بس که زبون آمدم
7 محتشم این در نبود جای چو من ناکسی لیک چو تقدیر بود راهنمون آمدم