عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

عرفی شیرازی
عرفی شیرازی

ز بی‌دردی به امید اجل از عرفی شیرازی مثنوی 119

مثنوی 119 ام از 981 مثنویات

ز بی‌دردی به امید اجل در عشق مرهونم

1 ز بی‌دردی به امید اجل در عشق مرهونم نه شرم از قتل فرهاد و نه ننگ از مرگ مجنونم

2 و بال از هوش دانست از خرد گر همچنین خیزد همان بهتر که ساقی در شراب انداز مجنونم

3 فغان العطش ناگه بگوش خضرره یابد بیا ای عشق وبنماره بسوی چشمه خونم

4 که در بیرون گلشن بلبلی را در قفس دارد که فریاد وی از عشق آتشی افروزد به بیرونم

5 وگر در سایه طوبی برد خوابم محالست این که غمهای تو بر بالین نیازد صد شبیخونم

6 منم کز حرص تاراج متاع درد و غم عرفی گهی در آستین دست و گهی در جیب گردونم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز بی‌دردی به امید اجل در عشق مرهونم

شاعر شعر ز بی‌دردی به امید اجل در عشق مرهونم چه کسی است ؟

شاعر شعر ز بی‌دردی به امید اجل در عشق مرهونم عرفی شیرازی می باشد.

شعر ز بی‌دردی به امید اجل در عشق مرهونم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر ز بی‌دردی به امید اجل در عشق مرهونم چیست ؟

قالب شعر ز بی‌دردی به امید اجل در عشق مرهونم مثنوی است

مضمون اصلی شعر ز بی‌دردی به امید اجل در عشق مرهونم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر