-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل بزنجیر سر زلف تو در بستم باز من دیوانه و از بند خرد رستم باز
2 مطلب هوش زمن کز می عشقت قدحی بهوس خوردم و چون چشم خوشت مستم باز
3 مستی و عاشقی من همه امروزی نیست من درین کوی بسی بوده ام و هستم باز
4 من و تو به ز کجا تا بکجا دورم باد توبه گر بود ترا مژده که بشکستم باز
5 دل و جان هر دو گرفتار غمت بود بجهد دل رها کردم وزو با رمقی رستم باز
6 من چو چشمان تو بیمار ز آنم که بدل رگ سودای سر زلف تو پیوستم باز
7 بارها مار سر زلف تو خستست مرا وقت تریاق لب تست کزو جستم باز
8 تا شدی در دلم ایجان جهان صدر نشین در دل بر همه خوبان جهان بستم باز
9 در هوای رخ زیبای تو چون ابن یمین بر سر آتش سودای تو بنشستم باز