- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من نه تنها خواهم این خوبان شهرآشوب را کیست در شهر آن که خواهان نیست روی خوب را
2 دیر می جنبد بشیر ای باد بر کنعان گذر مژده پیراهن یوسف ببر یعقوب را
3 دل نهادم بر جفا تا دیدم آن قد بلند بر درخت آن به که بیند مرد عاقل چوب را
4 گو مکن درد دل من کاتب اندر نامه درج طاقت این بار نبود حامل مکتوب را
5 چون صف دلها شکستی زین مکن رخش جفا شرط نبود رفتن از پی لشکر مغلوب را
6 خواب ناید چشم تر را بی تو شبها اغلبی گر چه باشد خواب غالب مردم مرطوب را
7 دی به خاک پاش با صد ذوق می سودم مژه گفت جامی گرد شد آهسته زن جاروب را