نخواهم هرگز از از حکیم نزاری قهستانی غزل 970

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

نخواهم هرگز از می توبه کردن

1 نخواهم هرگز از می توبه کردن نمی ترسم ز خون رز به گردن

2 به روی دوستان تا می توان خورد نخواهم اندُهِ بی هوده خوردن

3 اگر صد سال خواهم در جهان بود بباید عاقبت ناچار مردن

4 نخواهد بود دنیا باکسی دوست چرا باید به دشمن دل سپردن

5 دل عاشق چو باشد لوح محفوظ نشاید نقش عشق از دل ستردن

6 نزاری مست باش اینجا که آنجا نشاید جز محبت هیچ بردن

عکس نوشته
کامنت
comment