- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخورد تر نمی گردد دماغ خواهشم زین صاف و درد
2 پاس خود کی می تواند اهل نخوت داشتن خویش را گم می کند آری به خود هر کس سپرد
3 ایمن است از دست انداز خزان حادثات در ره آزادگی چون سرو هر کس پا فشرد
4 دوش آن ماه تمام از روزنم طالع نشد تا سحرگه دیده ام بی او کواکب می شمرد
5 سود می گردد زیانها جمله در بازار او هر که جویا خویش را در عشق بازی باخت، برد