جامی

جامی

جامی
جامی

عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز از جامی غزل 254

غزل 254 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز گلی از باغ جمال تو نچیدم هرگز

2 همه جا گشتم و حال همه کس پرسیدم چون تو بدخوی ندیدم نشنیدم هرگز

3 از بتان محنت بسیار کشیدم لیکن محنتی کز تو کشیدم نکشیدم هرگز

4 گر بریدم ز تو از نازکی خوی تو بود از تو یکدم به دل خود نبریدم هرگز

5 گرچه پروازگهم روضه حورالعین بود از سر کوی تو آن سو نپریدم هرگز

6 تا به گرد مهت از غالیه خرمن دیدم خرمن ماه به یک جو نخریدم هرگز

7 نامرادیست مرادم ز تو غم نیست اگر همچو جامی به مرادی نرسیدم هرگز

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز

شاعر شعر عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز چه کسی است ؟

شاعر شعر عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز جامی می باشد.

شعر عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز چیست ؟

قالب شعر عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز غزل است

مضمون اصلی شعر عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.