- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سروکارم نه به کفر و نه به دین می بایست رقمی خوشتر ازین نقش جبین می بایست
2 آنچه بایست در آیین وفا، من کردم این قدر هست که بختم به ازین می بایست
3 دل ز سودای تو دیوانه شد و خشنودم بی جنون عشق نکو نیست، چنین می بایست
4 در خیال تو مرا از هوس تنهایی خلوتی تنگتر از خانه ی زین می بایست
5 در جهان گر کسی از عیب خود آگه می بود پای طاووس چو بط پرده نشین می بایست
6 دوست همصحبت دشمن شده، برخیز سلیم همه اسباب جنون بود، همین می بایست!