سحر به گوشه محراب زاریی کردم از جامی غزل 227

سحر به گوشه محراب زاریی کردم

1 سحر به گوشه محراب زاریی کردم به یاد ابروی تو اشکباریی کردم

2 قرارگاه دلم زلف بی قرار تو بود عجب مدار اگر بی قراریی کردم

3 هوای زلف و رخت در دلم کهن شده بود ز نودمیده خطت تازه کاریی کردم

4 نبرد بار غمت پای صبر من از جای به زیر بار غمت بردباریی کردم

5 بر آستان تو سودم به خاک روی نیاز سگان کوی تو را حق گزاریی کردم

6 شبی به سوی تو گفتی گذر کنم چو خیال در انتظار تو شب زنده داریی کردم

7 برآر حاجت جامی چو گفتمت حالش که این فسانه به امیدواریی کردم

عکس نوشته
کامنت
comment