-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم از حلقه زلف تو شد بند ز من مگسل که محکم گشت پیوند
2 بر آن لب خالها بس خط میفزای بلا بر جان من زین بیش مپسند
3 چه سود از پندگویان بیدلی را که گیرد عالمی از حال او پند
4 به خدمتگاری سرو بلندت میان صد جا گره بسته نی قند
5 ز بنده لاف عشقت گر گناه است گناه از بنده و عفو از خداوند
6 ز دست من کشی هر دم سر زلف ز پای افتادم ای جان سرکشی چند
7 ز سگ کمتر نهی مقدار جامی ولی هست او بدین مقدار خرسند