- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم از نکهت بادی که ز بغداد آید گرچه در آتش غم سوخته شد شاد آید
2 بر ره باد ز شب تا به سحر منتظرم تا کی از جانب بغداد دگر باد آید
3 راست چون چنگ که در صبح خورد باد بدو هر رگی زین تن نالنده به فریاد آید
4 آب این دیده درپاش بود بارانش اگر ابری ز سپاهان سوی بغداد آید
5 خوشتر آید دل ما را دم باد و دم صبح از پیام لب شیرین که به فرهاد آید
6 خاصه کز نور رخ آن و دم این ما را لطف دست و دل دستور جهان یاد آید
7 آن عطانام عطابخش خطاپوش که کان همچو دریا ز دل و دستش بر باد آید