- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم ز هجر رخت رو به کلبه غم کرد پلاس کلبه غم را لباس ماتم کرد
2 ز تندباد حوادث چه غم چنین که مرا نهال عشق تو در سینه بیخ محکم کرد
3 ملک زحسن تو در آب و خاک سری دید که از مشاهده آن سجود آدم کرد
4 ببین لطافت حاجی که یاد تشنه لبی که سوخت دور ز کعبه به آب زمزم کرد
5 مباد راحت مرهم نصیب بی دردی که با جراحت تیغ تو یاد مرهم کرد
6 گرفت جم همه روی زمین به زیر نگین چو وصف لعل تو نقش نگین خاتم کرد
7 جز آبیاری سروت نداشت جامی چشم که از خیال رخت جوی دیده پر نم کرد